فرهنگ امروز: مشخص نیست ابتداییترین اندیشههای جهانشهری از چه سده یا چه کشوری آغاز شده است. نمیتوان به سادگی مبدا این تفکر را جستجو کرد اما میتوان به صورت گذرا نمونههایی را خواند. بر اساس آنچه در مقالات موجود درباره ایدههای جهانشهری موجود است، اولین نظرات محکم به قصد تحلیل این مفهوم از قرن 17 میلادی با گزارههای 9گانه امانوئل کانت آغاز شده است اما پیشتر از آن یعنی در قرن 13 میلادی، به اشعار و حکایات سعدی برمیخوریم که در خود اندیشههای محکم جهانشهری را نهفته است. در پس سفرهای متعدد سعدی به نقاط مختلف جهان و آشنایی ذاتی او با امر اخلاق تربیتی؛ او ناهشیار و بیآنکه قصد تحلیل مفهوم جهانشهری را داشته باشد، نقش مهمی در شناخت این اندیشه ایفا کرده است.
بر اساس مقاله «جهاننگری در اندیشه سعدی»، و طبق روایتهای احتمالی با تمام اختلافها، گفته میشود سعدی پس از گذر از شهرهای خاور نزدیک و خاورمیانه و هندوستان، به حبشه و مصر و شمال آفریقا میرود و پس از 30سال جهانگردی در اواسط قرن هفتم به شیراز برمیگردد.
شخصیت برونگرای سعدی و روان بودن او(در خیال) باعث شکلگیری دو مجموعه بوستان و گلستان میشود که رد تمام تجربههای جهانشهری سعدی چه در خیال چه در واقعیت را میتوان در این آثار مشاهده کرد. آنچه سعدی را در مسیر چنین مکاشفاتی قرار میدهد، به افزایش وابستگی او به انسانها و جامعه بشری مرتبط است. مصداق این ادعا نیز همین بس که میسراید: بنیآدم اعضای یکدیگرند که در آفرینش ز یک گوهرند؛ چو عضوی به درد آورد روزگار، دگر عضوها را نماند قرار.
در بخشی از مقاله از قول سعدی آمده است: «اﻧﺴﺎن ﻣﻮﺟﻮدی اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ اﺳﺖ و ﺗﻨﻬﺎ در اﺟﺘﻤﺎع ﻣﻲﺗﻮاﻧﺪ زﻧﺪﮔﻲ ﻛﻨﺪ و اداﻣﻪ ﺣﻴﺎت دﻫﺪ زﻳﺮا اﻧﺴﺎنﻫﺎ ﺑﺮای رﻓﻊ ﻧﻴﺎزﻫﺎی ﺧﻮد ﺑﻪ ﻳﻜﺪﻳﮕﺮ ﻧﻴﺎز دارﻧﺪ و ﺗﻨﻬﺎ در اﺟﺘﻤﺎع و در ارﺗﺒـﺎط ﺑـﺎ دﻳﮕـﺮ اﻧﺴﺎن ﻫﺎﺳﺖ ﻛﻪ ﻣﻲﺗﻮاﻧﻨﺪ ﻧﻴﺎزﻫﺎ و ﺧﻮاﺳﺘﻪﻫﺎی ﺧﻮد را ﺑﺮآورده ﺳﺎزﻧﺪ؛ ﺑﻨﺎﺑﺮاﻳﻦ اﻧﺴﺎنﻫﺎ ﺑﺮای ﺑﺮآوردن ﻧﻴﺎزﻫﺎی ﺧﻮد ﺑﻪ ﻳﻜﺪﻳﮕﺮ واﺑﺴﺘﻪاﻧﺪ و در ﻋﺮﺻﻪ اﺟﺘﻤـﺎع ﺑـﻪ ﻣﻨﻈـﻮر رﻓـﻊ ﻧﻴﺎزﻫﺎی ﺧﻮد ﺑﺎ ﻳﻜﺪﻳﮕﺮ ﻫﻤﻜﺎری ﻣﻲﻛﻨﻨﺪ. در ﻏﻴﺮ اﻳﻦ ﺻﻮرت اﻧﺴﺎنﻫﺎ از رﻓﻊ ﻧﻴﺎزﻫﺎی ﺧﻮد ﻋﺎﺟﺰ ﺧﻮاﻫﻨﺪ ﻣﺎﻧﺪ.»
موضوع دیگری که در این مقاله درباره سعدی بیان میشود، مخاطبان جهانی و گسترده اوست و آنطور که از اشعار و حکایتها نیز برمی آید، او در دیالکتیک با تنها یک قشر خاص یا یک سرزمین خاص نیست و حرفهایش رو به تمام مردم جهان، گفته میشود. از همین رو نیز میتوان سعدی را به عنوان یکی از مهمترین سفیران صلح با اندیشه جهانشهری دانست. هرچند نزدیک به نیم قرن بعد، مفهوم جهانشهری به شکل خاص مورد تحلیل قرار میگیرد.
کتاب سنجش خرد ناب
1776 میلادی تاریخ احتمالی یادداشت برداریهای اولیه کانت درباب اندیشههای جهانشهری است که تا 1784 میلادی به ایدههای اصلی او در این باب منجر میشود. گزارههایی 9 گانه در مسیر پیشرفت بشری و میل جامعه به یکپارچگی. ماحصل تحقیقات این دانشمند به نوشته شدن کتاب سنجش خرد ناب منجر میشود.
در این کتاب به موارد متعددی درباب شناخت انسان مدرن اشاره میشود که شاید چشمگیرترین آن، موضوع پرسشهای سربار ذهن باشد که به نوعی ساخته خرد است و در مقابل خرد قرار میگیرد و آن را به چالش میکشد. تعمیم این موضوع، میتواند ما را در مسیر جدیدتری قرار دهد و آن هم شناخت چالشهاییست که از درون زندگی جهانشهری نشات میگیرد و در مقابل زندگی جهانشهری قرار میگیرد و با به چالش کشیدن آن، مسیر بهروز شدن و توسعه شهر و زندگی شهری را فراهم میآورد. بر اساس نظر کانت، دو چیز هر چه مکررتر و پایدارتر ژرفاندیشی شوند، ذهن را با هیبت باز هم تازهتر و فزایندهتری به خود مشغول میدارند: آسمان پرستاره بر فراز من، و قانون اخلاقی در درون من. (سنگ نگاره مقبره کانت)
کانت نخستین کسی نبود که در خصوص پیشرفت انسانی صحبت میکرد، اما او پیشرفت انسانی را در جهت تکامل تاریخ قرار داد و تاریخ و غایتمندی آن را در پسزمینهی پیشرفت رو به تکامل انسانی دید و از همین منظر بود که طرح «شهروند جهان-شهری» شکل گرفت. در واقع در طرح توسعهی انسانی کانتی، انسان از شرایط طبیعی به شرایط تمدنی که در آن انسان بهمثابهی شهروند جهانی است، ارتقا مییابد. از عزیمتگاهِ شهروند جهانی است که کانت به «جمهوری جهانی» میرسد. جمهوری جهانی که از جانب خرد پشتیبانی میشود.
«جستجو»؛ عنصر مهم مدلهای مفهومی جهانشهری
اما نگاهی داشته باشیم به مقاله دیگری درباب اندیشههای جهانشهری با عنوان «مفهومپردازی اندیشه حق به شهر؛ در جستجوی مدلی مفهومی». در این مقاله به صورت خاص به مفهوم حق به شهر اشاره میشود که گرفته شده از اندیشههای فیلسوف فرانسوی هنری لوفور است. لوفور ایدههای خود را در دیالکتیک با مارکس، هگل، نیچه و هایدگر الهام گرفته است و روشش نقد جامعه موجود برای تولد جامعهای جدید است – جامعهای فراتر از سرمایهداری، دولت و مصرفزدگی. لوفور برای تکمیل اندیشههای پیشین و یافتن شاید پاسخی تازه برای پرسشهای قدیمیتر، مفهوم فضا (اتمسفر/ جو) را پیش میکشد. لوفور فضا را یک موجود عینی یا ذهنی نمیبیند.
او فضا را یک واقعیت اجتماعی میداند و فکر نمیکند مفهوم واقعی آن از خانه شروع شود؛ لوفور آغازه معنای فضا را در شهر میجوید و شهر را ایجادکننده وجود و خودآگاهی میداند. فضا، زندگی روزمره و بازتولید روابط اجتماعی و سرمایهداری و قدرت؛ سه مولفه اصلی شهر از دیدگاه لوفور است. بر همین اساس شهرها بر اساس ارزش های مبادلهایشان سنجیده میشوند.
آنچه به عنوان نتیجهگیری از این مقاله میتوان استنباط کرد، این است که حق شهر یک حق انسانی است که شامل تعلق یافتن شهر به شهروندان و مشارکت آنان در امور شهری است. بر اساس این استدلال، شهر، مفهومی اجتماعی است که در خود حقوق نهفتهای برای شهروندان دارد.
منابع
کتاب سنجش خرد ناب – (ترجمه دکتر م.ش.ادیب سلطانی – انتشارات امیرکبیر)
«جهان نگری در اندیشه سعدی» – (حاکم قاسمی، ملیحه رضایی)
«مفهوم پردازی اندیشه حق به شهر؛ در جستجوی مدلی مفهومی» - (مجتبی رفیعیان، نینا الوندی پور)
نظر شما